علاج اصرار بر گناه چیست ؟
منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
موضوعات
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 894
:: کل نظرات : 1

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 2
:: تعداد اعضا : 24

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 8
:: باردید دیروز : 30
:: بازدید هفته : 8
:: بازدید ماه : 1205
:: بازدید سال : 4497
:: بازدید کلی : 104117
نویسنده : سیدکاظم مطلوبی (میرسالاری)
سه شنبه 6 / 11

سوال – علاج اصرار بر گناه چیست ؟

پاسخ - امام سجاد (ع) در هنگام طواف از فردی شنیدند که میگفت : خدایا به من صبر بده . امام دست روی شانه او زدند و گفتند : از خدا بلا می طلبی ؟ صبر بده معنایش این است که بلا بده تا صبر کنم و فرمودند که دعایت را عوض کن . عافیت بطلب و توفیق شکر بر آن عافیت . شما اهل صبر و بلا نیستی . توان تحمل بلا را نداری . انسان باید معرفتش و توانش را بالا ببرد و بعد صبر بخواهد و صبر یکی از مقامات است . برای ترک اصرار بر گناه ما باید یک سری کار زیر ساختی را انجام بدهیم و یکسری کارهای رفتاری را باید انجام بدهیم . کارهای زیر ساختی از جهت بحث آگاهی ، نسبت به اینکه این کاری که الان انجام میدهد آیا خوب است یا بد ؟ قبل از اینکه به لذاتش توجه کنیم ، ببینیم که این کار درستی است یا غلط . خدای متعال حجت را بر ما تمام کرده است . بعضی ها میگویند که ما میدانیم گناه بد است ولی نمی توانیم از آن فاصله بگیریم . من می خواهم بحث را به نوعی وارد بشوم که ما باید با خودمان درگیر بشوییم ، ما تا درگیری را درست نکنیم ، مخلوع هوی و هوس قرار می گیریم . ما باید چند چیز را قبول کنیم ، یکی اینکه خداوند به ماعقل داده است قدرت درک داده قدرت فهم داده که ما بفهمیم که اینکار غلط است یا درست . اگر بصورت تفضیلی هم نمی دانیم ، اجمالا این را قبول کردیم . خیلی از افراد می گویند که ما قبول داریم که گناه بد است و به نوعی از آن متنفر هستیم ولی باز آنرا انجام میدهیم . عواقب آنرا هم می دانیم ولی باز آنرا انجام میدهیم بخاطر لذت موقتی که دارد . ما باید این را قبول بکنیم که خدا با ما اتمام حجت کرده ، پیامبر فرستاده ، قرآن فرستاده ، وحی فرستاده ، از درون عقل داده ، چرا ما از این ها استفاده نمیکنیم ؟ برای خودمان بهانه درست نکنیم که من نمی دانم و نمی توانم . خیلی ها میگویند ما دلمان میخواهد ولی نمی توانیم . چه کسی جلوی ما را گرفته است ؟ خودمان را درگیر کنیم . یکی از آقایان در محضر آیت الله بهجت نقل می کردند که نماز تمام شده بود و به منزل بر می گشتیم . آقا متوجه شدند که یک نفر پشت سر ایشان می آید . سر پیچ کوچه برگشت و فرمودند که آقا شما با من فرمایشی دارید ؟ گفت : من دلم می خواهد دست از گناه بردارم و کمال پیدا کنم ، اما نمی توانم به من کمک کنید . آقا فرمودند : چه کسی جلوی تو را گرفته است ؟ به من بگو آن کسی که جلوی تو را گرفته از سر راهت بردارم . آقای بهجت این طرف را متوجه دارایی های خودش میکند و متوجه توانمندی های درون خودش می کند که نهفته است و می فرماید : این عاملی که نمیگذارد تو ترک گناه بکنی و به کمال برسی چه کسی است ؟ نفس انسان است . پس ما قبول داریم که این دشمن درونی ماست . مرحله ی اول این است که ما قبول بکنیم که دشمن در درون خود ماست . از بیرون کسی ما را وادار به انجام کار نمی کند . مرحله ی دوم این است که ما توان مبارزه با نفس درونی را داریم یا نه ؟ خدا می فرماید : این توانمندی را دارید . خدا در ما گذاشته است . پس باید سراغ مسئله ی دوم برویم که من توان بر ترکش دارم . چرا در مقابل صحنه ای که برای من جذابیت دارد ، من براحتی خودم را ببازم و آن عقلی که خدا به من داده و توانی که یه من داده که بفهمم آثار و عواقب این گناه را ، من چرا نمی خواهم از این ها استفاده کنم ؟ چرا نمی خواهم از این ها بهره ببرم ؟ چرا حاضرم به لذت گناه فکر کنم اما به اینکه چه عواقبی ممکن است این حرکت برای من داشته باشد ، چرا بصورت جدی حاضر نیستم که فکر کنم ؟ به این معرفت و زیرساختی میگویند که برای ترک گناه لازم است . شما از این توانمندیهایی که دارید استفاده کنید . من عقل دارم ، چرا از عقلم استفاده نکنم ؟ من قدرت درک و فهم دارم اگر به عواقب این ها در دینا و آخرت فکر کنم . اگر من این مسائل را در وجودم فعال کنم ، به خیلی چیزهامی رسم . اما چرا این فرصت را به خودم نمی دهم ؟ تا صحنه ای پیدا شد ، سریع به همه ی دارایی هایم پشت کنم و رویکرد منفی به یک گناه ، و بگویم من نمی توانم . آیا از توانمندی هایم استفاده کردم و نتوانستم ؟ آیا این درگیری ها را در خودم بوجود آوردم و نتوانستم ؟ آیا بصورت جدی پای حکم عقلم نشستم و نتیجه نگرفتم ؟ حاضر نیستم این درگیری را بوجود بیاورم . بله سخت است . اگر قرار باشد همه اش به فکر راحتی باشیم که نمی شود . کدام کاری با راحتی بدست آمده است ؟ آیا درس خواند با راحتی بدست می آید؟ آیا کار اقتصادی سخت نیست ؟ حتی کارهای تفریحی سختی کار خودش را دارد . چرا خدا انسان را در سختی ها قرار داد ؟ چرا در راحتی و آسایش قرار نداد ؟ متوجه این نکته نیستند که لقد خلقنا الانسان فی کبد . انسانیت در دانشکده سختی ها و رنج ها تولید میشود . یک دانشکده ای بنام انسانیت درست کردم و در آن می خواهیم انسانیت خلق کنیم . در این دانشکده تخصص بنام انسانیت است . برای این انسانیت سختی و رنج لازم است . تلاش لازم است . بدون تلاش انسان انسان نمیشود . رها شدن انسانیت در رفاه و خوشگذرانی و بدون تلاش محصولش حیوانیت است . این حیوانیت رها شده است . اگر ما به این دارائی های مان توجه کنیم و این درگیری ها را بوجود بیاوریم ، این مسائل اولیه را بپذیریم ، مرحله ی دوم مرحله ی عمل کردن است . در مرحله ی عمل کرد ، مرحله ی اول سختی های خاص خودش را دارد . بعد از گذر از این مرحله ی سختی ، لذت گناه نکردن به کام شان می آید . حالا که لذت ها آمد ، کشش های معنوی قوی تر میشود ارتباط با خدا قوی تر میشود و سریعتر از گناه فاصله می گیرد . کسانی که بر گناه اصرا می کنند بخاطر این است که نمی خواهند با خودشان درگیر بشوند و سختیها را تحمل کنند . پایان کار اصرار بر گناه را برای ما مشخص کرده اند ، آنها را گوش کنیم تا ببینیم چه میشود ؟ انبیاء رفتند و حقایق را دیدند وبرای ما گزارش تهیه کرده اند ، بنام وحی برای ما تعریف می کنند که پایان کارتان چیست ؟ مرحوم میرزا ملکی تبریزی (ره) مثلی را کتابشان نقد می کند . می فرماید : روز قیامت که شد انسان گناهکار را می آورند ، با شرایطی که باطن ها آشکار شده ست زشتی های نگاه گفتاری رفتاری اخلاقی اعتقادی همه ی اینها خودش را نشان می دهد . اینجا ممکن است یک نگاه آلوده بکنیم ولی کسی متوجه نشود ، این آلودگی ثبت شده است ، اگر آنرا پاک نکنیم این می ماند . اخلاق های بد و حرام هایی که مرتکب شده ایم ، این ها همه در وجود ما منعکس میشود . ثبت میشود . قرآن می فرماید : این آثار از وجود شخص جدا نمیشود ، ما آنرا در وجودش ثبت میکنیم . اگر زشتیها را پاک نکرده باشیم ، در آنجا آشکار میشود . با توبه و چیزهایی که باعث محو گناهان میشود می توان آنها را پاک کرد . اگر اهل گناه اصرار بر گناه کرده وحاضر هم نیست که برگردد و این آثار هم در وجودش ثبت شده است خدا انبیاء گواهان اعمال در جایگاهی آن طرف را با همه ی زشتیهایی که انجام داده می آورند و آنجا دیگر نمی تواند پوشش داشته باشد چون لباس تقوی تهیه نکرده است . بی پوشش آمده در دنیا بی تقوی ی کرده است . این بی تقویی در وجودش این زشتی ها را ثبت کرده است . حالا در محشر قرار گرفته است . خدا با بنده اش صحبت دارد . بنده ی من تو نبودی من تو را آفریدم من به تو وجود دادم من به توهستی دادم من به تو سلامتی دادم من به تو دفع بلا کردم حاجتی دادی من به تو دادم خیلی چیزهایی که نمی خواستی من به تو دادم ، برایت پیغمبر فرستادم و وحی برایت فرستادم ، چرا به این ها گوش نکردی ؟ پایانه ی کار این خواهد شد . چرا ما امروز این درگیری را برای خودمان ایجاد نکنیم ؟ در روز قیامت خدا می فرماید من در دنیا همه چیز به تو دادم بریا تو پیامبر فرستادم عقل دادم تا به این روز سیاه گرفتار نشویی . چرا دقت نکردی ؟ چرا به این نکته توجه نداشتی ؟ الگو داد ، نمونه داد ، باب رحمت باز کرد، دیگر چکار باید میکرد که ما گناه نمی کردیم ؟ این داده های الهی را فراموش نکنیم . تصمیم بر اجرا را بگیریم اجرا بکنیم . سخت است . قرار نیست با راحتی به کمال برسیم باید سعی و تلاش کنیم . آنهایی که میگویند : اصرا بر گناه داریم و می خواهیم ترک کنیم ولی سخت است، می گویم که شما در زندگی دنبال چکاری رفتی که سخت نبود ؟ هر کاری سختی کار خودش را دارد . چرا ما حاضر نیستیم برای نجات زندگی خودمان و زندگی آخرت مان از این همه آلودگی و رنج های ناخواسته و خیلی مشکلاتی که بواسطه ی گناه برای ما پیش میآید ، سختی را تحمل کنیم تا از این همه سختی نجات پیدا کنیم ؟ خدا راه ورود به بهشت را خیلی برای ما راحت باز کرده است . ما به همه ی این راهها پشت می کنیم ، پشت به همه ی راحتی بندگی خدا میکنیم . بندگی خدا خیلی راحت است . اگر قدم های اول را برداریم و لذتش به کام نشست ، آنقدر پرواز میکنیم و آنقدر راحت می رویم ولی نخواسته ایم که تمرین کنیم . انجام گناه در باطن خیلی سخت است ولی در ظاهر راحت است . ما باید بنشینیم و فکر کنیم که ببینیم این گناه چه آثار منفی در زندگی مان دارد ؟ زندگی ات را متلاشی میکند . چرا حاضر نیستید قبول کنید ؟ اگر ما به این نوع نگاه پشت کنیم ، بندگی خیلی راحت ولی اگر این زیر ساخت معرفتی را در خودمان بوجود بیاوریم ، فکر کنیم که خدا انی همه به من نعمت داده و لطف کرده است و اگر گفته گناه من را نکن بخاطر راحتی خودت است خودت را به آتش نکش . خوب باز من به همه ی این ها پشت کنم و بگویم من دوست دارم ولی سخت است . یک مقدار سختی را تحمل کن و به گناه پشت کن و بعد ببین گناه سخت است ؟ در فضاهای که نخواهیم درگیری پیش بیاوریم و از عقل استفاده کنیم و از روشنی درون و پتانسیل های بسیار قوی که خداوند در نهاد ما نهفته است بهره نبریم ، بعد می گوییم سخت است . ازاینها استفاده کنیم کام تو برنیامد آنگه گله کن . هرکاری اولش سخت است . یک کارگر بنایی اگر خودش را درگیر کار نکند استاد نمیشود . اگر بخواهد استاد بشود باید خودش را درگیر کند . و گرنه اگر خودش را با گل و خاک سرگرم کند و بگوید سخت است و دقت هم نمیخواهد ، خوب استاد هم نمیشوم . اگر این کار را نکند رشد نمی کند . انسانیت هم همینطور است . اگر ما خودمان را درگیر نکنیم و با عواملی که می خواهد در ما شیطنت ایجاد کند درگیر نکنیم ، رشد نمی کنیم . ما حاضر نیستیم با دشمن درگیری ایجاد کنیم . می خواهیم با دشمن دوست بشویم و با دوست دشمن بشویم . در قرآن خداوند راه را به ما نشان می دهد . می گوید من به تو سرمایه ها داده ام ، اگر روی آن کار کنی ، قد افلح من زکیها ، نتیجه می گیری و اگر این سرمایه ها را زیر هوا و هوس ها دفن کنی ، محروم می شوی . این همه برای من روشنری می کند . این سرمایه ها را روی انبار هوا و هوس ها دفن کنم و بد هم بگویم من دوست ندارم ، چکار کنم که نجات پیدا کنم ؟ این کار را نکن . چه کسی جلویت را گرفته است ؟ قبول کنیم که اگر ما بخواهیم سستی کنیم ، سستی با موفقیت جواب نمی دهد . ضعف با توفیق در تعارض است . ما باید در عرصه توانمندی حاضر بشویم . واقعا چه کسی جلوی ما را گرفته است ؟ این از اِشکال درونی ماست. درگیری درونی ماست . چرا ما اجازه می دهیم این درگیری درونی ، به نفس اماره ، به هوی و هوس ها غلبه پیدا کند اما فطرت پاک توحیدی ما دم از خدا می زند ، دم از رشد می زند ، دم از محکومیت این انتخاب می زند ، چرا به او فرصت نمی دهیم ؟ آیا تابحال در خلوت مان نشسته ایم که به این فضا فکر کنیم ؟ بنده یکار در خلوتم بنشینم و این درگیری را با خودم ایجاد کنم که چرا تو به ندای فطرتت گوش نمی کنی ؟ تا چه وقت می خواهی به فطرت طبیعت خودت پاسخ بدهی ؟ خسته نشدی ؟ بعضی از افراد می گویند ما از گناه خسته شده ایم ؟ این نکته یی قشنگی است . این افراد یک مرحله جلو آمده اند و از گناه احساس خستگی میکنند . شما این گام اول را برداشته اید . باید این را ادامه بدهید و ادامه اش به این است که شما بیایید بطور موقت و ساعتی این گناه را کنار بگذارید . یک ارزیابی داشته باشید و بگویید این چند ساعتی که من گناه را ترک کرده ام ، آیا ضرر کرده ام ؟ آیا ین یک موفقیت نبود ؟ پس ما این توان را داریم ، ادامه بدهیم . گناهان مان را به تاخیر بیندازیم یعنی اینکه بگویید : الان نه ، بعدا انجام میدهم . وقتی از این مرحله ی زمانی گذر کردی ، یک ارزیابی مختصر ، آیا من موفق شده ام یا خیر ؟ همینکه جرقه ی امید زده شد و احساس کردم که این توان و قدرت را دارم که می توانم غلبه پیدا کنم ، باید این راه را ادامه بدهم و بر هوا و هوس پیروز بشوم . یاس از ناحیه شیطان می آید . خدا میگوید : من در را باز کرده ام . اگر گناه را ترک کردی ، من نادیده می گیرم برگرد . این که من نمی توانم ترک کنم بهانه است . ما باید قبول کنیم که نفسی داریم که می خواهد دائم ما را گرفتار بهانه بکند . این بهانه جویی های نفس را کنار بگذاریم . برای یکبار هم که شده داین درگیری راایجاد کند و بعد یک خلوت یک روزه را انجام بدهند و بعد ببینند چه نتیجه ای می گیرند . پس امکان این مسئله برای تو هست پس ادامه بده و یک مراقبه دائمی داشته باش . امام میفرماید : اگر کسی نسبت به آثار گناه که همه ی دنیاوآخرت اورا به آتش می کشد فکر کند و توجه عمیق بکند دیگر گناه نمی کند . ما حاضر نیستیم فکر کنیم .

سوال – به ما گفته شده که هدایت و ضلالت دست خداست . پس تقصیر ما چیست ؟ و چه کاری از دست ما بر می آید ؟

پاسخ - همه ی کارها بدست خداست . درست است که در قرآن کریم فرمود : خداوند هر کس را که بخواهد هدایت می کند و هر کس را که بخواهد گمراه می کند . اما در جای دیگری می فرماید : ان الله یهدی القوم الفاسقین . یعنی اگر کسی دنبال فسق رفت ، نتیجه ی فسق را می بیند . اثر کار و به نتیجه رساندن کار بدست خداوند است ، خواه بطرف جهنم خواه بطرف بهشت اما تعیین آن بدست شماست . انا هدینا السبیل اما شاکرا و کفورا . شما در چه صفی می خواهید قرار بگیرید ؟ اگر میخواهید در صف شُکر قرار بگیرید ، من شما را به مقصد و کمالات می رسانم و اگر در صف کفران قرار گرفتید ، آخرش منتهی به جهنم می شود . من به آخر خط می برم ولی انتخاب خط با شماست . بنابراین هدایت و ضلالت درست است که بدست خداست اما انتخاب بدست خود ماست . ما مسیر را انتخاب می کنیم و او ما را به مقصد میرساند .

سوال – امان از فرصت از دست رفته ، چکار باید کرد ؟

پاسخ - بله امان از فرصت از دست رفته ولی مگر قابل جبران نیست ؟ توبوا الی الله . برگردید . فرصت از دست رفته اما امکان بازیافت آن هست . کسی که از گناه توبه میکند مثل کسی است که اصلا گناه نکرده است . حتی خدا می فرماید من تبدیل میکنم و تغییرش می دهم . من زشتی ها را به زیبایی تبدیل می کنم . تو قول بده که برگردی ، جبرانش با من است . البته اینکه مقداری فرصت از دست ما رفته است که طبیعی است . ولی مگر بقیه راه بسته است ؟ قرآن می فرماید : کسانیکه گناهی را مرتکب می شوند و بر می گردند و به کارهای خوب و شایسته می پردازند ، آینده ای بیسار زیبا در انتظار آنهاست . ما باید دراین حد اندوه فرصت از دست رفته را بخوریم که دیگر آن را تکرار نکنیم نه در حدی نگران باشیم که مارا مایوس بکند .

سوال – فعلا تا جوان هستم گناه می کنم ، پیر که شدم توبه می کنم . چه اشکالی دارد ؟

پاسخ - اولا چه کسی به این جوان وعده داده که تو پیر خواهی شد ؟ این همه مرگ و میر ها را در بین جوانان نمی بینید ؟ شاید ما در همین سن جوانی مردیم و ثانیا این یک وعده ی صددرصد شیطانی است . انسان کاری را که انجام میدهد هرچه بیشتر انجام بدهد ، در آنکار محکمتر میشود . الان که ریشه کوچک دارد نمی کَنَد بعد که ریشه ی عمیق و محکم پیداکردمی خواهد آنرا بکند . در ضمنا الان که جوان است و ارادهی قوی برای توبه کردن دارد این کار را نمی کند و وقتی گناه سنگین شد و توان انسان کم شد و پیر شد می خواهد این کار را بکند . توجه داشته باشید که الان جوان هست و برای تغییرات مستعدتر است ، گناه هم که ریشه ی کمی دوانده است .از ناحیه شخص فاعل توانمندی است و از ناحیه فعل ناتوانی است ، حالا نمیکند و میخواهد وقتی جریان کاملا برعکس شد ، فعلش عمق پیدا کرد و ریشه دوانده و فاعل هم عیف شده آنجا چطور می تواند توبه کند . مواظب این حرفهای شیطانی باشید .

سوال – اگر گریه بر امام حسین گناهان را از بین می برد ، پس کسانی که گناه میکنند و یا نمی کنند چه فرقی دارند ؟

پاسخ - معنای گریه بر امام حسین (ع) این نیست که فرد بگوید من گناه میکنم و بعد دو قطره اشک می ریزم و آنرا پاک می کنم ، کجا چنین وعده ای داده اند ؟ گریه بر امام حسین فرصت سوء استفاده نیست ، فرصت استفاده است . خلافی کردیم گناهی کردهایم ، گریه بر امام حسین (ع) فرصتی است که گناهان مان را پاک کنیم نه اینکه گریه بر امام حسین (ع) ، وسیله قرار بگیرد که می روم گناهم را می کنم و بعد برای امام حسین (ع) گریه می کنم . اگر این شد معلوم میشود که این گریه ، گریه نیست . مسلما دل شکستگی برای امام حسین (ع) ما را پاک میکند . پس سوء استفاده نکنیم این فرصت است برای تعالی نه یک ابزار است برای سقوط . و مسلما کسی که اهل گناه نیست اشک بر اما هم می ریزد خوب درجاتش خیلی بالاتر از آنن کسی است که گناه کرده و نماز هم نخوانده حالا با یک اشک بر امام حسین (ع) می خواهد آنرا پاک کند . اصلا قابل مقایسه نیست .

سوال – تصمیم گرفته ام که گناهان را ترک کنم ولی دیگران من را تمسخر میکنند . راهنمایی بفرمایید .

پاسخ - قدرت نه گفتن یک هنر است باید آن را یاد بگیریم . جوانان در این مراحل چند تا نه بگویند و بعد ببیند که چه احساس خوبی در آنها بوجود می آید ؟ یعنی چه که تا چهار نفر دور انسان را گرفتند زود کم بیاورد و بخواهد در مقابل آنها کوتاه بیاید و بعد خواسته آنها را اِعمال بکند . بعدها انشاءالله در مورد تقویت اراده و بالا بردن اعتماد به نفس صحبت خواهیم کرد . ما به بعضی ها همین نه گفتن را می گوییم که تمرین کنند و بعد می بینید که دیگران چگونه در مقابل شما خاضع میشوند . ممکن است اول مسخره کنند و زیر بار نروند ولی بعدا به شما غبطه میخورند و به شما التماس دعا هم می گویند .




:: بازدید از این مطلب : 546
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
این وبلاگ برای معرفی طایفه سادات صحیح النسب میرسالاری طراحی گردید .در این وبلاگ اداب ورسوم ،مطالب تاریخی،معرفی شخصیت هاو...........می پردازیم
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
نظر سنجی

نظر شمادرباره هیئت امنای امامزاده میرسالار(ع)

پیوندهای روزانه